ماجرای کدو حلوایی هالوین
هالوین چیست؟
صدها سال پیش، زمستانها، زمانی ترسناک و غیرقابل پیشبینی بودند. منابع غذایی اغلب کم میشد و برای بسیاری از مردمی که از تاریکی میترسیدند، روزهای کوتاه زمستان مملو از نگرانی بود.
در روز هالووین که گفته میشد، ارواح به زمین باز میگردند، مردم تصور میکردند که اگر خانههای خود را ترک کنند، با ارواح روبهرو میشوند. در نتیجه برای اینکه ارواح آنها را نشناسند، هنگام خروج از خانه پس از تاریکی، از ماسک استفاده میکردند تا ارواح آنها را با روحهای دیگر اشتباه بگیرند.
علاوه بر این، آنها برای دور نگهداشتن ارواح از خانههای خود، کاسههای غذا را در خارج از خانه قرار میدادند تا ارواح را راضی کنند.
برای تبلیغ در برترین ها کلیک کنید.
ماجرای کدو حلوایی هالوین:
کدوی هالووین که به آن «جک اُ لنترن» (jack-o-lantern) گفته میشود، کدوتنبلهایی هستند که بهشکل صورتهای شرور کندهکاری و با شمع روشن میشوند و نمادی از این جشن جذاب به حساب میآیند.
کدوی هالووین بهشکل صورتهای شیطانی کندهکاری و با شمع روشن میشود
انجام تزیینات روی کدوتنبل ریشه در ایرلند دارد؛ جایی که شلغمها و سیبزمینیهای بزرگ بهعنوان بومهای نقاشی اولیه مورد استفاده قرار میگرفتند. در حقیقت، نام جک اُ لنترن از یک داستان ایرلندی درباره «جک استینجی» میآید.
مهاجران ایرلندی این سنت را به آمریکا بردند که محل پرورش کدوتنبل بود و به این ترتیب، بخشی جداییناپذیر از جشنهای هالووین شد.
افسانه جک استینجی
طبق داستانها، جک استینجی از شیطان دعوت میکند که با او نوشیدنی بخورد. جک که آدم خسیسی بود، دلش نمیخواست بابت نوشیدنی هزینهای پرداخت کند؛ به همین دلیل شیطان را راضی میکند تا خود را بهشکل سکه درآورد تا جک بتواند نوشیدنی مدنظر خود را بخرد.
پس از اینکه شیطان خود را به سکه تبدیل کرد، جک تصمیم گرفت تا این پول را حفظ کند و آن را در کنار صلیب نقرهای داخل جیبش گذاشت تا مانع از تغییر شیطان بهشکل اصلی خود شود. جک در نهایت شیطان را آزاد کرد؛ اما با این شرط که برای یک سال هیچ کاری به جک نداشته باشد و در صورت مرگ جک، شیطان بهسراغ روح او نیاید.
سال بعد، جک شیطان را فریب داد تا از درختی بالا برود و میوهای بچیند. در حالی که شیطان بالای درخت بود، جک علامت صلیبی روی تنه درخت حک کرد تا شیطان نتواند از درخت پایین بیاید؛ مگر اینکه قول دهد برای ۱۰ سال آینده به او کاری نداشته باشد.
طبق افسانهها، پس از مرگ جک، خدا اجازه ورود چنین انسان ناسپاسی به بهشت را نداد.
شیطان نیز که از حقههای جک آزرده بود و میخواست سر قولش بماند و روح او را تسخیر نکند، اجازه ورود جک به جهنم را نداد. او جک را بهسمت شب سیاهی فرستاد؛ در حالی که، فقط یک زغال روشن مسیر او را روشن میکرد.
جک زغال روشن را در یک شلغم حکاکیشده میگذارد و از آن زمان تاکنون در حال پرسهزدن روی زمین است. ایرلندیها بعدها به این روح سرگردان، «جک فانوس» گفتند که بهمرور به «جک اُ لنترن» تغییر کرد.
مردم شروع به ساخت نسخههای خود از فانوس جک کردند و چهرههای ترسناکی را روی شلغم یا سیبزمینی درآوردند و آنها را کنار پنجره یا نزدیک در خانهشان قرار دادند تا جک استینجی یا هر روح سرگردان دیگری را بترسانند.
قاشق زنی و گرفتن شکلات:
تریک اور تریت» (Trick-or-Treat) که معادل ایرانی آن «قاشقزنی» میشود؛ از سنتهای اروپایی گرفته شده است. برای این مراسم، کودکان پس از پوشیدن لباسهای مخصوص، به در خانهها میرفتند و درخواست غذا یا پول میکردند.
سنت تریک اور تریت آمریکایی احتمالا به رژههای اولیه روز «همه ارواح» در انگلستان برمیگردد.
در طول این جشن، شهروندان فقیر برای غذا التماس میکردند و خانوادهها در ازای قول آنها برای دعا برای بستگان مرده خود، شیرینیهایی به نام کیک روح را به آنها میدادند.
توزیع کیکهای روح توسط کلیسا، راهی جایگزین برای روش قدیمی گذاشتن غذا و نوشیدنی برای ارواح سرگردان بود. سرانجام این رسم به سرگرمی کودکان درآمد که به در خانه همسایههای خود میرفتند تا پول یا غذا بگیرند.
بازی های هالوین:
علاوه بر سیببازی، بازیهای غیرسنتی دیگری نیز در زمان هالووین برگزار میشود که از آن جمله میتوان به مسابقه بولینگ با کدوتنبل اشاره کرد. برای این منظور، کدوها کنار هم چیده میشوند و بزرگترین و گردترین آنها بهعنوان توپ بازی انتخاب میشود.
همچنین والدین سوراخهایی در کدوتنبل ایجاد میکنند و بچهها میتوانند توپ گلف را به داخل آنها پرتاب کنند. در بازی مهیج دیگری، والدین، بچهها را به چند گروه تقسیم و مسابقهای برگزار میکنند تا ببینند کدام گروه میتواند یکی از اعضای خود را با دستمال کاغذی سریعتر بهشکل مومیایی درآورد. علاوه بر این، گروهی از افراد دور هم جمع میشوند تا داستان ترسناکی بسازند و لحظات خوشی را در کنار یکدیگر سپری کنند.
نمادهای هالوین:
نمادهای هالووین را میتوان به دو گروه تقسیم کرد که نماد مرگ و تباهی (تصاویر عجیبوغریب و ترسناک از تاریکی) و تصاویر برداشت محصول در پایان تابستان را شامل میشود. گروه اول شامل حیوانات ترسناک مانند عنکبوت، خفاش، گربههای سیاه یا موجودات فراطبیعی مانند جادوگران، ارواح، خونآشامها و گرگهای انساننما است.
سنگ قبرها و اسکلتی با کلاه سیاه نیز در این مراسم گنجانده شده است. گروه دوم به موضوعهای مرتبط با پاییز مانند کدوتنبل، سیب، پوست ذرت، مترسک و برگهای پاییزی اختصاص دارد.
نمادهای هالووین شامل نمادهای مرگ و تباهی و برداشت محصول میشود
با عبور از تابستان و رسیدن به زمستان، رنگ نارنجی و سیاه بهعنوان بخش اصلی جشن هالووین به کار میروند. روزها کوتاهتر و تاریکتر میشوند و بنابراین رنگ سیاه نشان از مرگ و موجوات شبانه دارد. نارنجی نیز در کدوتنبل به چشم میخورد؛ بهخصوص که رنگ آن با تغییر فصل، سرمای هوا و افول زندگی در طبیعت مطابقت دارد.
خرافات رایج در هالووین
امروزه در جشن هالووین، ارواح را اغلب ترسناکتر و بدتر نشان میدهند و به تبع آن، رسوم و خرافات نیز ترسناکتر شدهاند.
نردبان: مردم سعی میکنند که زیر نردبان راه نروند. این خرافات احتمالا از مصریان باستان میآید که اعتقاد داشتند، مثلثها مقدس هستند. همچنین شاید به این موضوع مربوط باشد که راهرفتن زیر نردبان، نسبتا ناامن است. مردم بهخصوص در زمان هالووین از شکستن آینه، قدمگذاشتن روی شکافهای جاده یا ریختن نمک پرهیز میکنند.
گربه سیاه: اجتناب از گربه سیاه نیز یکی دیگر از خرافات رایج در هالووین است؛ اما واقعا چرا مردم از گربه سیاه میترسند؟ این حیوان هیچ چیز ترسناکی ندارد؛ غیر از اینکه مردم معتقدند یک جادوگر در پوشش گربه سیاه خودنمایی میکند که اگر از مسیر آنها عبور کند، مایه بدبختیشان خواهد شد.
با این حال، امروزه گربه سیاه در همهجا مترادف با بدشانسی نیست و در ایرلند، اسکاتلند و انگلستان عبور گربه سیاه از مسیر هر کسی نشانه خوششانسی به حساب میآید.
خفاش: در فولکلور قرونوسطایی نیز خفاشها بهعنوان خانواده جادوگران توصیف شدهاند و دیدن خفاش در هالووین، نشانهای شوم در نظر گرفته میشد.
بر اساس یکی از افسانهها، اگر خفاشی سه بار در اطراف خانهای پرواز میکرد، این طور تلقی میشد که شخص داخل آن خانه بهزودی میمیرد. در افسانهای دیگر، اگر در روز هالووین خفاشی به خانه کسی پرواز میکرد، به نشانه این بود که آن خانه تسخیر شده است و ارواح به خفاش اجازه ورود دادهاند.
عنکبوت: خرافات زمانی شدت میگیرد که ذهن ما درگیر جهان روح و اسرار آن میشود. عنوان مثال، برخی معتقدند عنکبوتهایی که بخشی از دکوراسیون به حساب میآیند، نشاندهنده ارواح عزیزان مرحوم هستند.
عنکبوتها در فرهنگ عامه در رده خفاشها و گربههای سیاه قرار دارند و بهعنوان همراهان شیطانی جادوگران در دوران قرونوسطا محسوب میشدند. طبق یکی از خرافات رایج، اگر عنکبوتی در چراغی بیفتد که با شمع روشن شده است و شعله آن را در بر بگیرد، جادوگران در همان حوالی هستند. همچنین گفته میشد که اگر کسی در روز هالووین عنکبوتی را مشاهده کند، بدان معناست که روح یک عزیز درگذشته مراقب او است.
برای تبلیغ در برترین ها کلیک کنید.
شمع: شمعی که داخل یک فانوس میسوزد، ظاهرا میتواند ارواح شیطانی را دور نگه دارد. اگر شمعی بهطور ناگهانی در هالووین خاموش شود، اعتقاد بر این بود که یک روح به سراغ آن فرد رفته است. همه خرافات بد تلقی نمیشوند؛ نظیر اینکه برخی از افراد سوزاندن شمع جدید در هالووین را خوشیمن میدانند.
ضمن اینکه ایده خوبی نیست که شمعهای هالووین در زمان دیگری از سال سوزانده شوند؛ چراکه ممکن است بدشانسی بیاورند یا اتفاقات عجیبی برای افراد رخ دهد که هیچ کنترلی بر آنها نخواهند داشت.
نگاهکردن به شعله شمع در شب هالووین نیز به افراد این امکان را میدهد که آینده را ببینند. همچنین گفته میشود که اگر فردی در نیمه شب هالووین، شمعی به رنگ نارنجی روشن کند و اجازه دهد تا طلوع آفتاب بسوزد، خوششانسی به او روی میآورد.
صدای پا: چنانچه در شب هالووین از پشت سر صدای راهرفتن کسی بیاید، نباید به پست سر نگاه کرد؛ زیرا ممکن است خود مرگ باشد! طبق گفتههای عامیانه قدیمی، نگاه به چشم مرگ، مرگ شما را تسریع میکند.
جادوگر: تصویر کلیشهای از جادوگری نحیف با کلاه سیاه و بینی زگیلدار که معجون جادویی را در دیگی هم میزند، در واقع از الهه بتپرستان معروف به «کرون» نشئت میگیرد که در طول جشن سواین مورد احترام بود. کرون همچنین نمادی از خرد، تحول و تغییر فصل محسوب میشد. امروزه کرون مهربان و دانای قدیمی به جادوگری رعبآور بدیل شده است.
جاروی جادوگر، خرافه دیگری است که ریشه در افسانههای قرونوسطایی دارد. زنان مسن و درونگرا که به جادوگری متهم میشدند، اغلب فقیر بودند و نمیتوانستند اسب بخرند؛ بنابراین با کمک چوبهای پیادهروی که گاه با جارو جایگزین میشد، با پای پیاده در جنگل پرسه میزدند.
بر اساس فولکلور انگلیسی، جادوگران در مراسمی شبانه، معجون پرواز را بر بدن خود میمالیدند، چشمانشان را میبستند و احساس میکردند که در حال پرواز هستند. پماد توهمزا که باعث بیحسی، افزایش ضربان قلب و گیجی میشد، به آنها این توهم را میداد که در حال پرواز در آسمان هستند.
برای تبلیغ در برترین ها کلیک کنید.